علم برای همه 2
طرحهای کنترل سرطان در کشورهای عضو اتحاد مراکز ملی سرطان آسیا (ANCCA) پیشرفتها، کاستیها و راهکارهای ارتقا
مطالعهای تازه در بیستویک کشور عضو اتحاد مراکز ملی سرطان آسیا نشان میدهد گرچه بیشتر دولتها پیشگیری، تشخیص زودهنگام و درمان را در برنامههای خود گنجاندهاند، اما سنگرهای مهمی چون مقابله با آلودگی هوا، مراقبت از بیماران در روزهای پایانی، قوانین حمایتی و سازوکارهای نظارتی همچنان خالی مانده و نبرد با سرطان را نیمهتمام گذاشته است.
به گزارش روابط عمومی معاونت بینالملل دانشگاه علوم پزشکی تهران، پژوهش تازه منتشره شده در نشریه معتبرThe Lancet Global Health، با مشارکت دکتر محمد بیگلری، استادیار خون و سرطان بالغین و مرکز تحقیقات هماتولوژی، انکولوژی و پیوند سلولهای بنیادی علوم پزشکی تهران، به بررسی جامع برنامههای ملی کنترل سرطان در کشورهای عضو اتحاد مراکز ملی سرطان آسیا (ANCCA) پرداخته و تصویری دقیق از نقاط قوت و ضعف این برنامهها ارائه داده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که اگرچه بیشتر کشورها بخشهایی مانند پیشگیری، تشخیص زودهنگام و درمان سرطان را در برنامههای خود لحاظ کردهاند، اما حوزههای مهمی همچون توجه به آلودگی هوا، مراقبتهای پایان زندگی، قوانین حمایتی مشخص و سازوکارهای پایش و ارزیابی همچنان با کاستیهای قابلتوجهی روبهرو هستند.
این تحقیق با بررسی ۲۱ کشور عضو اتحاد مراکز ملی سرطان آسیا (ANCCA) نشان میدهد، بیش از ۹۰ درصد این کشورها بخشی برای پیشگیری اولیه از سرطان مانند آموزش عمومی درباره سبک زندگی سالم، تغذیه، فعالیت بدنی و کاهش مصرف دخانیات را در دستور کار قرار دادهاند. همچنین بخش عمدهای از آنها به پیشگیری ثانویه یعنی غربالگری و تشخیص زودهنگام نیز توجه داشتهاند. درزمینهٔ درمان یا مراقبت ثالثیِ هم اغلب کشورها پروتکلهایی مشخص و مدون را در برنامههای خود گنجاندهاند. این موارد نشان میدهد که کشورهای آسیایی در سطح تدوین سیاستها و برنامهها تا حدی به اهمیت سرطان و پیامدهای آن توجه کردهاند.
باوجوداین، مطالعه تأکید میکند که صرف داشتن برنامه و سند، کافی نیست و باید این برنامهها با منابع مالی، نیروی انسانی متخصص، همکاریهای بین بخشی و سازوکارهای نظارتی همراه باشند تا تأثیر واقعی خود را در کاهش بار بیماری نشان دهند. برای نمونه، یکی از یافتههای مهم تحقیق آن است که تنها ۴۳ درصد کشورها آلودگی هوا را بهعنوان یکی از عوامل خطر مهم سرطان در برنامههای خود لحاظ کردهاند. این در حالی است که آلودگی هوا بهویژه در شهرهای بزرگ آسیا، بهعنوان یکی از چالشهای جدی سلامت عمومی شناخته میشود و ارتباط مستقیم آن با افزایش خطر ابتلا به سرطانهای ریه و سایر بیماریهای تنفسی به اثبات رسیده است.
بخش دیگری از این مطالعه به مراقبتهای پایان عمر پرداخته است. بر اساس نتایج این پژوهش، کمتر از نیمی از کشورهای موردبررسی به این حوزه توجه داشتهاند و برنامه مشخصی برای ارائه خدمات حمایتی و تسکینی به بیماران سرطانی در مراحل پیشرفته بیماری تدوین نکردهاند. این مسئله از منظر انسانی و اجتماعی بسیار مهم است، چراکه بیماران مبتلابه سرطان در مراحل پایانی علاوه بر درمانهای دارویی به حمایتهای روانی، اجتماعی و مراقبتی نیازمندند تا کیفیت زندگی آنها در زمان باقیمانده حفظ شود. بیتوجهی به این بعد مهم از کنترل سرطان، نهتنها بر بیماران بلکه بر خانوادهها و نظام سلامت فشار مضاعفی وارد میکند.
نویسندگان مقاله همچنین به موضوع مشارکت ذینفعان پرداختهاند. در بسیاری از کشورها تلاش شده است که جامعه مدنی، انجمنهای تخصصی، بیماران و متخصصان در تدوین برنامههای ملی نقش داشته باشند. این موضوع از یکسو نقطه قوت محسوب میشود، چراکه باعث میشود برنامهها با نیازهای واقعی جامعه تطابق بیشتری پیدا کند. بااینحال، مطالعه نشان میدهد در حوزه قوانین حمایتی و سازوکارهای ارزیابی و نظارت همچنان ضعف جدی وجود دارد. طبق آمار ارائهشده، تنها حدود ۵۷ درصد کشورها مقررات قانونی مشخص یا ساختارهای رسمی برای نظارت بر اجرای برنامههای کنترل سرطان دارند. نبود چنین سازوکارهایی باعث میشود برنامهها روی کاغذ باقی بمانند و در عمل دستاورد ملموسی برای بیماران و نظام سلامت به همراه نداشته باشند.
پژوهشگران در ادامه یادآوری کردهاند که کشورهای آسیایی سهم بزرگی از بار جهانی سرطان را به دوش میکشند. بر اساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت، بیش از نیمی از موارد جدید سرطان در جهان در آسیا رخ میدهد و بسیاری از کشورها با چالشهای مضاعفی همچون جمعیت بالا، رشد سریع شهرنشینی، تغییر سبک زندگی و محدودیت منابع مالی و انسانی مواجه هستند. در چنین شرایطی داشتن یک برنامه ملی کنترل سرطان تنها گام نخست است و موفقیت زمانی حاصل میشود که این برنامهها به سیاستهای اجرایی، بودجههای مشخص، آموزش نیروی انسانی و ایجاد زیرساختهای پایدار ترجمه شود.
این مطالعه همچنین اهمیت همکاریهای منطقهای را پررنگ میکند. اتحاد مراکز ملی سرطان آسیا (ANCCA) بهعنوان بستری برای تبادل تجربه و انتقال دانش میتواند به کشورهای عضو کمک کند تا از دستاوردهای یکدیگر بهره ببرند و نقاط ضعف خود را جبران کنند. برای نمونه، برخی کشورها درزمینهٔ غربالگری سرطان پستان یا دهانه رحم برنامههای موفقی اجرا کردهاند و دیگر کشورها میتوانند این الگوها را با توجه به شرایط محلی خود بهکارگیرند. به همین ترتیب، تجربه برخی کشورها در تدوین قوانین حمایتی یا ایجاد سازوکارهای نظارتی میتواند برای دیگران راهگشا باشد.
از نگاه محققان، یکی از الزامات کلیدی موفقیت این برنامهها، اختصاص منابع مالی پایدار و مشخص است. در بسیاری از کشورها بودجههای سلامت محدود است و سرطان در رقابت با بیماریهای عفونی یا شرایط اضطراری دیگر قرار میگیرد؛ اما ازآنجاکه بار سرطان در حال افزایش است، غفلت از سرمایهگذاری در این حوزه میتواند در آینده هزینههای سنگینتری را به جامعه و نظام سلامت تحمیل کند. همچنین تأمین نیروی انسانی متخصص، تربیت انکولوژیستها، پرستاران آموزشدیده و روانشناسان سلامت از دیگر پیششرطهای اجرای موفق برنامهها عنوانشده است.
یکی دیگر از محورهای مهم مقاله، توجه به پیشگیری اولیه از طریق تغییر سبک زندگی است. پژوهش نشان میدهد هرچند اغلب کشورها این موضوع را در برنامههای خود ذکر کردهاند، اما میزان عملیاتی شدن آن و وجود سیاستهای بین بخشی مانند محدودیت مصرف دخانیات، مالیات بر نوشیدنیهای قندی، یا ایجاد فضاهای عمومی برای فعالیت بدنی هنوز کافی نیست. ازنظر نویسندگان، توجه به سیاستهای کلان اجتماعی و محیطی برای کاهش عوامل خطر سرطان ضروری است و نمیتوان تنها به آموزش فردی بسنده کرد.
این مطالعه پیام مهمی برای سیاستگذاران حوزه سلامت در ایران و سایر کشورهای منطقه دارد. بهویژه آنکه در ایران نیز بار سرطان رو به افزایش است و پیشبینی میشود طی دهههای آینده موارد ابتلا و مرگ ناشی از سرطان بهطور چشمگیری افزایش یابد. مشارکت پژوهشگران ایرانی در چنین مطالعاتی نشان میدهد که کشور ما نیز به اهمیت این موضوع واقف است و میتواند از یافتههای بینالمللی برای تقویت برنامههای ملی خود استفاده کند.
در پایان، نویسندگان مقاله تأکید میکنند که مبارزه با سرطان یک مسئولیت مشترک است که نیازمند همکاری دولتها، دانشگاهها، سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی است. آنها یادآور میشوند که برنامههای ملی کنترل سرطان باید فراتر از اسناد روی کاغذ باشند و به اقدامات اجرایی، قوانین حمایتی، منابع مالی پایدار و نظارت مستمر منجر شوند. تنها در این صورت است که میتوان امید داشت بار سنگین سرطان در قاره آسیا کاهش یابد و بیماران از شانس بیشتری برای زندگی طولانیتر و باکیفیتتر برخوردار شوند.
لینک مقاله
ارسال نظر